بهش گفتم من را با مراسم مسیحی دفن کن، بر سر قبر من صلیبی بگذار. گفتم مبادا قرآن خاک خورده ی خانه را برداری و برایم از روی ناچار و یا چشم دیگران سوره ی توحید بخوانی! دستت را از روی قبرم بردار! و شب هنگام در فشار قبر مرا یاد نکن! نه تو بلکه هیچ کس! بعد از آنکه از قبرم دور شدی دیگر آنجا نیا و مرا تنها بگذار.
۲ نظر:
مرگت زیبا بود...
"" بر سر قبر من صلیبی بگذار. گفتم مبادا قرآن خاک خورده ی خانه را برداری و برایم از روی ناچار و یا چشم دیگران سوره ی توحید بخوانی! ""
in bakhsh az matn hesabi mashkok mizaneh!!!va koli taaneh ast
amir64_ali@yahoo.com
ارسال یک نظر