مطلب : راحت شدم
ناشناس گفت...
ره کسایی مثل تو راحت شدن چه مسخره... چقدر آدم ها ساده نگر شدن چقدر ارزش زندگی ها کم شده که بعضی هاچه ساده راحت میشن و چه ساده میگذرن
تاسف کلمه ی کوچیکیه اینجا
July 9, 2009 12:27 PM
پاسخ : احتمالا تنها دلیلی که برای تاسف خوردن شما بود انتخابات ریاست جمهوری است! لازمه بدونید راحتی من اصلا ربطی به نتیجه و این کشمکش های بعد از اون نیست، اصلا ما دیپلم ما سیکل ما ساده نگر و هر چی دوست داری اسمش رو بزار اما اصلا شما نفهمیدی چی گفتی چون اونایی که ادعای روشن فکری و و غیر ساده نگری می کنند از همه بیشتر....
در مورد ساده گذشتن : چون منظور من را نفهمیدید به همان خاطر این کلمات را از شما می پذیرم. گرچه ما نگذشتیم از خون فرزندانمون. شما مشکوکی...
مطلب : برگشتم
ناشناس گفت...
مزخرف! حجاب کیلو چنده!
July 9, 2009 12:19 PM
پاسخ : ادب شما معلومه که به همان شخص ناشناس قبلی و شایدم ساعت کامنتتون دقیقا مشخص کنه! که بعضی از آی پی ها رو هم پیگیری کردم مشخص شد. حجاب رو من برای شما نگفتم، اصلا اگر مطلب رو می خوندی ناشناس محترم اون پسر بچه ای از حجاب گفت که شرمنده ی خانواده اش بود برای رسوندن دو قرون پول به خانه. معلوم می شود شما بیش از حد مرفه هستید که اصل داستان را کنار گذاشتید و خیلی ساده لوحانه و توهین آمیز اینگونه کامنت گذاشتید. معنای حجاب به این نیست که شما چادر سرت کنی، حجاب اصلا مختص خانم ها نیست و همه ی مردم باید در مقابل همه حد و حجاب خودشون رو رعایت کنند، گرچه آدمهایی که ادعای فرهنگ می کنند در این زمینه از روی جاهلیت عقب مانده هستند. هر چه می خواهی بگو ناشناس اما من پیروی مادر سادات هستم.
نکته ی خیلی مهم : این وبلاگ رو جز چهار نفر که سه نفرشون به نام آقای غلامی، امیر علی حسینی و یک ناشناس (خودشون اطلاع دادن حسین پسر دایی بود ناشناس اول) و یک دوست دیگر خبر نداشتن! این وبلاگ اصلا هیچ جایی لینک و یا اینکه معرفی نشده است. و چون تازه راه اندازی شده، احتمال ورودی از مراکز جستجو زیر صفر است. پس احتمال می دهیم که این کامنت ها را بین همین چهار نفر گذاشته اند. از نفرتی که نسبت به من داشتن واقعا متاسف شدم، و نمی دونم چه کار کرده ام که اینگونه نسبت به دو مطلبی خواص و واقعا بی ربط نسبت به اصل وبلاگ نظر گذاشته اند. و از همینجا از ایشون معذرت خواهی می کنم و اگر لحن واقعیشون نسبت به من اینگونه است خواهش میکنم با چهره ی واقعی خودشون رو به من معرفی کنند و دوگانه رویی رو بگذارند کنار.
۱۸ تیر ۱۳۸۸
جوابیه کامنتها ی مشکوک
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر